دست نوشته هایم

روز نوشته ها

دست نوشته هایم

روز نوشته ها

خداحافظ

دل بکن از منو عشقم ، بذار دستامون جدا شن. 
سهم من شبای تاریک ، سهم تو فردایی روشن.
مجبورم نکن بگم که به تو هیچ حسی ندارم،  
آخه این دروغه اما دیگه چاره ای ندارم..
تو بدون تا آخر عمر از دلم نمیری هرگز.خیلی ساده ، خداحافظ ، خداحافظ ...  
 
(۱۲ مرداد ۱۳۸۸ )

دل نمی کنم!

دل کنده ام از گذشته ! 

 یا می خواهم که دل کنده باشم !  

نه مثل خنجری در قلبم باقی است  

اخت شده ام با خنجری در خونم! 

 ببخش نمی توانم فراموش کنم...  

 

(۳ مهر ۱۳۸۸ )

از من جدا مشو که توام نور دیده ای 

آرام جان ومونس قلب رمیده ای

گم می شوم

این روزها انگار گم شدم 

دنبال چیزای قدیمی میگردم  

دنبال تویی که دیگه دوستت ندارم 

دنبال تویی که تنهام گذاشتی  

تویی که دلمو شکستی  

تویی که خیانت کردی  

اره تو 

 

(۲۸ مهر ۱۳۸۸ )